عبور
دل های نازک چه زود می شکنند، به تلنگری چشمان دلتنگ چه زود می بارند، به اشاره ای دست
های تنها چه زود می لرزند، با عبور ثانیه ای نگاه های منتظر چه زود خیره می شوند، به سوسوی
نوری و تجربه های دلتنگ و تلخ، با تلنگری، چه زود فراموش می شوند...
ما می مانیم با یک دنیا حس تاریک عبور ، با یک دنیا حس تکرار نشدنی ... با یک دنیا .... یا یک دنیا انتظار ...
من چقدر دلتنگ ِعبورم ... چقدر بی تابم ....
آره ما هميشه می مانيم با يک دنيا سوال بی جواب .... من به روز هستم .. خوشحال می شم نظرات و انتقادها را بشنوم .... موفق باشی دوست من
آنسوی دلتنگی لحظه های بی عبور ،قدمهای نرسيده ی را شماره می زنم بی تاب بی تاب
حال و احوالم مانند کسی است که مربع و مثلثهایش را تحویل ماشین لباسشویی داده و بعد از ماشین یک سری دایره و بیضی تحویل گرفته باشد!!!
می خواهم عبور کنم از سمت علي چپ ترين كوچه ي تاریک دنيا ...
حق با توست بانو! دارم لجبازی ميکنم ، لج بازی . و هنوز مثل بچگيها توی اين بازی هم جر ميزنم ...مثل وقتی که قايموشک بازی ميکرديم و من مخصوصا جايی قايم ميشدم که نتواند پيدايم کند تا در دلم به سادگی اش و مهربانی اش بخندم ! هنوز جر ميزنم ....هنوز بازی ميکنم ........هنوز لج بازی ميکنم ........ غريبه که نيست ماه بانوی مهربان آسمان ! ميترسم .......نه فقط از فراق ...اين روزها از وصل هم ميترسم .....و اين گناه گاليله است که با سماجت احمقانه اش ثابت کرد دنيا ثبات ندارد
مي رسيدي، كسي مرا مي برد روي تختي كه حاملش بودم متروي خسته گيج شد وقتي من تو بودم كه در دلش بودم سلام. لطفا پسوند وبلاگ من را به ir تغییر دهید. به روزم. تشریف بیاورید!
اين روزی که بروز شدی روز عروسی ما بود. شاد باشی
در چه حالی بانو؟! نمی دونی ديشب چه قدر ذوق کرده بودم .......
سلام به روز هستم دوست داشتی بیا ... خوشحال می شم
خوبه ادم وسط تابستون توی يه وبلاگ پاييزی قدم بذاره اگه کفشات سياه نيست يه سر بزن